مقابل کج بودن و خم بودن. مستقیم بودن. استقامت داشتن: از کجی افتی به کم و کاستی از همه غم رستی اگر راستی. نظامی. ، مساوی بودن، برابر بودن: ازجعفر صادق (ع) روایت کرده اند که: ’سواء لمن خالف هذاالامر صلی ام زنا’ یعنی راست است که هرکه خلاف امامت بکند آنکه نماز کند و آنکه زنا کند. (کتاب النقض ص 261) ، مقابل چپ بودن: تیامن و تیاسر. راست بودن و چپ بودن از قبله و آفتاب. و رجوع به راست شود، درست بودن. صادق بودن. حقیقت داشتن. مقابل دروغ بودن: طلبت چون درست باشد و راست خود باول قدم مراد تراست. اوحدی. راست باش و پاک باهم میهنان از مرد و زن کان یکت همچون برادر وین یکت چون خواهر است. ملک الشعراء بهار. ، بر صواب بودن: اندیشۀ وصال تو از ما نبود راست ناید خود از شکسته دل اندیشۀ درست. کمال الدین اصفهانی (از ارمغان آصفی). رجوع به راست شود، درستکار و بی آزار بودن. پاکدامن بودن: کور و کر گر نئی ز چاه مترس راست باش و زمیر وشاه مترس. اوحدی
مقابل کج بودن و خم بودن. مستقیم بودن. استقامت داشتن: از کجی افتی به کم و کاستی از همه غم رستی اگر راستی. نظامی. ، مساوی بودن، برابر بودن: ازجعفر صادق (ع) روایت کرده اند که: ’سواء لمن خالف هذاالامر صلی ام زنا’ یعنی راست است که هرکه خلاف امامت بکند آنکه نماز کند و آنکه زنا کند. (کتاب النقض ص 261) ، مقابل چپ بودن: تیامن و تیاسر. راست بودن و چپ بودن از قبله و آفتاب. و رجوع به راست شود، درست بودن. صادق بودن. حقیقت داشتن. مقابل دروغ بودن: طلبت چون درست باشد و راست خود باول قدم مراد تراست. اوحدی. راست باش و پاک باهم میهنان از مرد و زن کان یکت همچون برادر وین یکت چون خواهر است. ملک الشعراء بهار. ، بر صواب بودن: اندیشۀ وصال تو از ما نبود راست ناید خود از شکسته دل اندیشۀ درست. کمال الدین اصفهانی (از ارمغان آصفی). رجوع به راست شود، درستکار و بی آزار بودن. پاکدامن بودن: کور و کر گر نئی ز چاه مترس راست باش و زمیر وشاه مترس. اوحدی
مقابل کژبین، مقابل کج بین، مقابل احول و دوبین و کاژولوچ: مر مرا آن ده که بستانی همان گاه چونی کور و گاهی راست بین، ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 327)، ، که بدرستی بنگرد، که راست بیند، که حقیقت بیند، مقابل خطابین، مقابل نادرست بین، منصف مزاج و ناطرفدار و عادل، (آنندراج)، کسی که در چیزی بطور حقیقت بنگرد بدون ملاحظۀ جانبداری، حقیقت بین، (ناظم الاطباء) : خطا بینند ار این هر پنجگانه توانی راست بین شان کرد یا نه، ریاضت کش مر این را راست بین کن پس آنگاهی گمانت را یقین کن، چو اینها راست بین گردند زآن پس ترا سرمایه این اندر جهان بس، ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 525)
مقابل کژبین، مقابل کج بین، مقابل احول و دوبین و کاژولوچ: مر مرا آن ده که بستانی همان گاه چونی کور و گاهی راست بین، ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 327)، ، که بدرستی بنگرد، که راست بیند، که حقیقت بیند، مقابل خطابین، مقابل نادرست بین، منصف مزاج و ناطرفدار و عادل، (آنندراج)، کسی که در چیزی بطور حقیقت بنگرد بدون ملاحظۀ جانبداری، حقیقت بین، (ناظم الاطباء) : خطا بینند ار این هر پنجگانه توانی راست بین شان کرد یا نه، ریاضت کش مر این را راست بین کن پس آنگاهی گمانت را یقین کن، چو اینها راست بین گردند زآن پس ترا سرمایه این اندر جهان بس، ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 525)